۲۸ تکنیک ترکیب‌بندی در عکاسی که عکس‌هایتان را متحول می‌کند (بخش اول)

وقتی صحبت از ترکیب‌بندی عکس‌هایتان می‌شود، هیچ قانون نشکستنی‌ای وجود ندارد. آخر، چه کسی از قانون خوشش می‌آید، به جز ناظم دوران مدرسه یا مدیر منابع انسانی شرکت‌ها؟ با این حال، چندین راهنمای ترکیب‌بندی در عکاسی وجود دارد که می‌توانید از آن‌ها برای بهتر کردن کادربندی عکس‌هایتان استفاده کنید.

برخی از ایده‌هایی که در این مقاله مطرح شده‌اند، هزاران سال قدمت دارند و در هنر و معماری توسط برخی از مشهورترین نام‌های تاریخ استفاده شده‌اند.

نکته جالب در مورد این ایده‌ها این است که دائماً یکدیگر را نقض می‌کنند. و این هیچ اشکالی ندارد. هیچ ایده‌ای که در اینجا ارائه می‌شود، «بهتر» از دیگری نیست. آن‌ها را می‌توان به تنهایی، در ترکیب با هم، یا کاملاً نادیده گرفت؛ بستگی به این دارد که شما در عکستان به دنبال چه چیزی هستید. قول می‌دهم برای نادیده گرفتنشان شما را به دفتر مدیر نمی‌فرستند. بالاخره، برای پختن تخم‌مرغ بیش از یک راه وجود دارد. هرچند تخم‌مرغ عسلی بهترین روشه و سر این موضوع با هر کسی بحث می‌کنم!

در این آموزش، من ۲۸ مورد از این راهنماها را به همراه مثال برای هر کدام لیست کرده‌ام. از ابتدایی‌ترین‌ها شروع کرده‌ام و با برخی از تکنیک‌های پیشرفته‌تر ترکیب‌بندی به پایان رسانده‌ام.

ترکیب‌بندی در عکاسی یعنی چه؟

اول از همه، باید تعریف کنیم که منظور از «ترکیب‌بندی» چیست. ترکیب‌بندی به نحوه چیدمان عناصر مختلف یک صحنه در داخل کادر گفته می‌شود. همان‌طور که گفتم، این‌ها قوانین سفت و سخت نیستند، بلکه راهنما هستند. با این حال، بسیاری از آن‌ها برای هزاران سال در هنر استفاده شده‌اند و واقعاً به دستیابی به ترکیب‌بندی‌های جذاب‌تر کمک می‌کنند. من خودم معمولاً هنگام تنظیم یک شات، یک یا چند مورد از این راهنماها را در پس ذهن خود دارم.

۱. قانون یک سوم

خب، همین الان به شما گفتم که هیچ قانون سفت و سختی در مورد ترکیب‌بندی وجود ندارد و بعد اولین چیزی که در موردش می‌نویسم «قانون» یک سوم است! در دفاع از خودم باید بگویم که من این اسم را انتخاب نکرده‌ام. قانون یک سوم بسیار ساده است. شما کادر را به ۹ مستطیل مساوی تقسیم می‌کنید، ۳ تا در عرض و ۳ تا در طول، همان‌طور که در زیر نشان داده شده است. بسیاری از سازندگان دوربین، قابلیت نمایش این شبکه را در حالت Live View قرار داده‌اند. دفترچه راهنمای دوربین خود را بررسی کنید تا ببینید چگونه این ویژگی را فعال کنید.

ایده این است که عنصر(های) مهم صحنه را در امتداد یک یا چند خط یا در محل تقاطع خطوط قرار دهید. ما به طور طبیعی تمایل داریم سوژه اصلی را در مرکز قرار دهیم. قرار دادن آن خارج از مرکز با استفاده از قانون یک سوم، اغلب به ترکیب‌بندی جذاب‌تری منجر می‌شود.

در این عکس، عکاس افق را تقریباً در امتداد یک سوم پایینی کادر و بزرگ‌ترین و نزدیک‌ترین درختان را در امتداد خط سمت راست قرار داده‌ است. اگر درختان بزرگ‌تر در مرکز کادر قرار می‌گرفتند، عکس چنین تأثیری نداشت.

در این عکس از میدان شهر قدیمی در پراگ، من افق را در امتداد یک سوم بالایی کادر قرار داده‌ام. بیشتر ساختمان‌ها در یک سوم میانی قرار دارند و خود میدان، یک سوم پایینی کادر را اشغال کرده است. مناره‌های کلیسا نزدیک خط افقی سمت راست کادر قرار گرفته‌اند.

در این عکس که از خیابانی در شهر دوبلین، گرفته‌ شده است، زنی با لباس قرمز را که در خیابان راه می‌رود، روی نقطه‌ای قرار داده‌ شده است که دو خط شبکه با هم تلاقی می‌کنند. خیابان سنگفرش تقریباً یک سوم پایینی کادر را اشغال کرده؛ نمای طبقات همکف ساختمان‌ها یک سوم میانی را و طبقات بالایی ساختمان‌ها یک سوم بالایی را اشغال کرده‌اند. 

۲. ترکیب‌بندی مرکزی و تقارن

حالا که به شما گفتم سوژه اصلی را در مرکز کادر قرار ندهید، می‌خواهم دقیقاً برعکس آن را بگویم! زمان‌هایی وجود دارد که قرار دادن سوژه در مرکز کادر واقعاً خوب جواب می‌دهد. صحنه‌های متقارن برای یک ترکیب‌بندی مرکزی عالی هستند. آن‌ها در کادرهای مربعی نیز بسیار خوب به نظر می‌رسند.

این عکس از پل «هی‌پنی» در شهر  دوبلین، کاندیدای عالی برای یک ترکیب‌بندی مرکزی بود. معماری و جاده‌ها اغلب سوژه‌های خوبی برای ترکیب‌بندی‌های مرکزی هستند.

صحنه‌هایی که حاوی بازتاب هستند نیز فرصتی عالی برای استفاده از تقارن در ترکیب‌بندی شما فراهم می‌کنند. در این عکس، عکلس در واقع ترکیبی از قانون یک سوم و تقارن را برای ترکیب‌بندی صحنه به کار برده‌ است. درخت خارج از مرکز و در سمت راست کادر قرار گرفته، اما آب کاملاً آرام دریاچه، تقارن را فراهم می‌کند. شما اغلب می‌توانید چندین راهنمای ترکیب‌بندی را در یک عکس ترکیب کنید.

کادرهای مربعی می‌توانند گزینه مناسبی برای ترکیب‌بندی‌های مرکزی باشند. بالاخره یک مربع کاملاً متقارن است.

تقارن همیشه نباید عمودی باشد. بازتاب‌ها می‌توانند فرصتی عالی برای ثبت تقارن افقی ایجاد کنند. صبح زود و غروب اغلب فرصت‌های خوبی برای بازتاب‌هایی مانند این فراهم می‌کنند، زیرا هوا خنک می‌شود و باد می‌ایستد.

۳. پیش‌زمینه جذاب و عمق

قرار دادن یک پیش‌زمینه جذاب در صحنه، راهی عالی برای افزودن حس عمق به آن است. عکس‌ها طبیعتاً دو بعدی هستند. گنجاندن پیش‌زمینه در کادر، یکی از تکنیک‌هایی است که به صحنه حس سه بعدی‌تری می‌بخشد.

در این عکس از یک آبشار در هلند، صخره‌های داخل رودخانه منبعی عالی برای پیش‌زمینه جذاب بودند.

افزودن پیش‌زمینه جذاب به خصوص با لنزهای واید (زاویه باز) خوب کار می‌کند.

این عکس در اسکله‌های دوبلین گرفته شده است. گیره‌های اسکله در امتداد اسکله، پیش‌زمینه جذاب این شات را فراهم کردند. فکر می‌کنم این کار حس عمق واقعی به ترکیب‌بندی می‌دهد.

۴. قاب در قاب

قرار دادن یک «قاب در قاب» یکی دیگر از راه‌های مؤثر برای به تصویر کشیدن عمق در یک صحنه است. به دنبال عناصری مانند پنجره‌ها، طاق‌ها یا شاخه‌های آویزان درختان بگردید تا صحنه را با آن‌ها قاب‌بندی کنید. لازم نیست که «قاب» کل صحنه را احاطه کند تا مؤثر باشد.

در عکس بالا که در میدان سن مارکو در ونیز گرفته شده، من از طاق برای قاب‌بندی کلیسای سن مارکو و برج ناقوس در انتهای میدان استفاده کردم. استفاده از مناظر دیده شده از طریق طاق‌ها یک ویژگی رایج در نقاشی رنسانس به عنوان راهی برای به تصویر کشیدن عمق بود. همان‌طور که می‌بینید، میدان وقتی این شات را گرفتم کاملاً خالی بود. این یکی از مزایای بیدار شدن ساعت ۵ صبح است. صبح زود یکی از زمان‌های مورد علاقه من برای بیرون زدن با دوربین است.

قاب‌ها لزوماً نباید اشیاء ساخته دست بشر مانند طاق‌ها یا پنجره‌ها باشند. عکس زیر در شهرستان کیلدر در ایرلند گرفته شده است. این بار، من از تنه درخت در سمت راست و شاخه آویزان برای ایجاد یک قاب در اطراف صحنه حاوی پل و قایق‌خانه استفاده کردم. توجه داشته باشید که حتی اگر «قاب» در این مورد کل صحنه را احاطه نکند، باز هم حس عمق را اضافه می‌کند.

عناصر طبیعی مانند درختان نیز می‌توانند برای قاب‌بندی یک صحنه استفاده شوند. در این مورد، درختان پاییزی پل سنگی را قاب گرفته‌اند. توجه داشته باشید که قاب لزوماً نباید سوژه شما را کاملاً احاطه کند. می‌تواند درختانی در دو طرف باشد، همان‌طور که در اینجا وجود دارد.

استفاده از «قاب در قاب» فرصتی عالی برای استفاده از محیط اطرافتان برای خلاقیت در ترکیب‌بندی‌هایتان فراهم می‌کند.

۵. خطوط راهنما

خطوط راهنما به هدایت چشم بیننده در تصویر و تمرکز بر عناصر مهم کمک می‌کنند. هر چیزی، از مسیرها و دیوارها گرفته تا الگوها، می‌تواند به عنوان خطوط راهنما استفاده شود. به مثال‌های زیر نگاهی بیندازید.

در این عکس از برج ایفل، عکاس از الگوهای روی سنگفرش به عنوان خطوط راهنما استفاده کرده است. خطوط روی زمین همگی بیننده را به سمت برج ایفل در دوردست هدایت می‌کنند. همچنین متوجه خواهید شد که عکاس از یک ترکیب‌بندی مرکزی برای این صحنه استفاده کرده است. تقارن محیط اطراف این نوع ترکیب‌بندی را خوب از آب درآورد.

خطوط راهنما لزوماً نباید مستقیم باشند، همان‌طور که در تصویر بالا نشان داده شده است. در واقع، خطوط منحنی می‌توانند ویژگی‌های ترکیبی بسیار جذابی باشند. در این مورد، مسیر، بیننده را به سمت راست کادر هدایت می‌کند قبل از اینکه به سمت چپ به سمت درخت بچرخد. من همچنین در ترکیب‌بندی این شات از قانون یک سوم استفاده کردم.

۶. قطرها و مثلث‌ها

اغلب گفته می‌شود که مثلث‌ها و خطوط قطری «تنش پویا» به عکس اضافه می‌کنند. اما منظور از «تنش پویا» چیست؟ توضیح این می‌تواند کمی سخت باشد و ممکن است کمی متظاهرانه به نظر برسد. به این شکل به آن نگاه کنید: خطوط افقی و عمودی حس ثبات را القا می‌کنند. اگر یک نفر را ببینید که روی یک سطح افقی صاف ایستاده، به نظر بسیار باثبات خواهد بود، مگر اینکه ساعت ۲ صبح تلوتلوخوران از یک میخانه بیرون بیاید. همین شخص را روی یک سطح شیب‌دار قرار دهید، کمتر باثبات به نظر می‌رسد. این از نظر بصری سطح خاصی از تنش را ایجاد می‌کند. ما در زندگی روزمره خود به خطوط قطری عادت نداریم. آن‌ها به طور ناخودآگاه حس بی‌ثباتی را القا می‌کنند. گنجاندن مثلث‌ها و خطوط قطری در عکس‌هایمان می‌تواند به ایجاد این حس «تنش پویا» کمک کند.

گنجاندن مثلث‌ها در یک صحنه، راهی به خصوص خوب برای ایجاد تنش پویا است. مثلث‌ها می‌توانند اشیاء مثلثی شکل واقعی یا مثلث‌های ضمنی باشند. در یک لحظه این را با جزئیات بیشتری توضیح خواهم داد.

این تصویر از پل ساموئل بکت در دوبلین، تعداد زیادی مثلث و خط قطری را در صحنه گنجانده است. خود پل یک مثلث واقعی است (در واقع قرار است نماد یک چنگ سلتیک باشد که به پهلو قرار گرفته). همچنین چندین «مثلث ضمنی» در صحنه وجود دارد. توجه داشته باشید که چگونه خطوط راهنما در سمت راست کادر همگی قطری هستند و مثلث‌هایی را تشکیل می‌دهند که همگی در یک نقطه به هم می‌رسند. این‌ها «مثلث‌های ضمنی» هستند. داشتن خطوط قطری که در جهات مختلف می‌روند، «تنش پویای» زیادی به صحنه می‌بخشد. یک بار دیگر می‌توانید ببینید که چگونه من دو تکنیک را برای ترکیب‌بندی تصویر ترکیب کرده‌ام: خطوط راهنما و خطوط قطری.

در این عکس از هتل دو ویل در پاریس، مثلث‌ها و خطوط قطری ضمنی، حسی از تنش پویا ایجاد می‌کنند. ما عادت نداریم در زندگی روزمره خود ساختمان‌هایی را ببینیم که با چنین زاویه‌هایی کج شده باشند. این کمی حس تعادل ما را به هم می‌ریزد. این همان چیزی است که تنش بصری را ایجاد می‌کند. همچنین می‌توانید در مورد تنش پویا صحبت کنید تا جلوی دوستانتان باهوش (یا به طرز آزاردهنده‌ای متظاهر) به نظر برسید.

۷. الگوها و بافت‌ها

انسان‌ها به طور طبیعی به الگوها جذب می‌شوند. آن‌ها از نظر بصری جذاب هستند و حس هماهنگی را القا می‌کنند. الگوها می‌توانند ساخته دست بشر باشند، مانند یک سری طاق، یا طبیعی، مانند گلبرگ‌های یک گل. گنجاندن الگوها در عکس‌هایتان همیشه راهی خوب برای ایجاد یک ترکیب‌بندی دلنشین است. بافت‌های کمتر منظم نیز می‌توانند برای چشم بسیار خوشایند باشند.

عکس بالا در تونس گرفته شده است. من از الگوی سنگفرش برای هدایت چشم به سمت ساختمان گنبدی استفاده کرده‌ام. خود ساختمان یک الگو را در قالب یک سری طاق گنجانده است. سقف گنبدی نیز طاق‌های گرد زیر را تکمیل می‌کند.

در این عکس دوم، که آن هم در تونس گرفته شده، من واقعاً از بافت سنگفرش روی زمین خوشم آمد. این بافت کمتر از الگوی عکس اول منظم است، اما بازی نور و سایه روی سطح بسیار خوشایند است. همچنین بافت‌های جالبی روی دیوارها و سقف گذرگاه وجود دارد. شاید هم متوجه شده باشید که طاق یک «قاب در قاب» در اطراف مرد و کافه در طرف دیگر طاق ایجاد می‌کند.

۸. شکستن الگو

گاهی اوقات استفاده از یک الگو در ترکیب‌بندی شما به معنای شکستن آن الگو است. این موضوع در واقع در یکی از نظرات آخرین مقاله‌ای که در مورد ترکیب‌بندی نوشتم به من پیشنهاد شد.

من قبلاً گفته‌ام که برخی «قوانین» برای شکسته شدن وجود دارند. همین موضوع در مورد الگوها نیز صدق می‌کند. شکستن الگو واقعاً می‌تواند عکس شما را برجسته کند. در این مورد، تک شمع قرمز در میان شمع‌های وانیلی رنگ واقعاً به چشم می‌آید. همچنین کمی بلندتر از بقیه است که راه دیگری برای شکستن الگو است. توجه داشته باشید که این عکس هنوز از قانون یک سوم پیروی می‌کند.

۹. قانون اعداد فرد

در دنیای عکاسی، مطمئناً «چیزهای عجیب و غریب» زیادی وجود دارد، اما «قانون اعداد فرد» چیز کاملاً متفاوتی است. این قانون می‌گوید که یک تصویر از نظر بصری جذاب‌تر است اگر تعداد سوژه‌های آن فرد باشد. این تئوری پیشنهاد می‌کند که تعداد زوج عناصر در یک صحنه حواس‌پرت‌کن است، زیرا بیننده مطمئن نیست که توجه خود را روی کدام یک متمرکز کند. تعداد فرد عناصر، طبیعی‌تر و راحت‌تر برای چشم دیده می‌شود. صادقانه بگویم، فکر می‌کنم موارد زیادی وجود دارد که این‌طور نیست، اما مطمئناً در شرایط خاصی کاربرد دارد. اگر چهار فرزند داشته باشید چه؟ چطور تصمیم می‌گیرید کدام یک را از شات بیرون بگذارید؟ من شخصاً بر اساس پتانسیل درآمدزایی آینده تصمیم می‌گیرم.

عکس بالا نمونه‌ای از قانون اعداد فرد است. عکاس عمداً صحنه را طوری قاب‌بندی کرده است که سه طاق را شامل شود. فکر می‌کنم دو طاق به خوبی کار نمی‌کرد و ممکن بود توجه بیننده را تقسیم کند. همچنین اتفاقاً سه نفر در صحنه بودند. این ترکیب‌بندی همچنین از الگوها و «قاب در قاب» استفاده می‌کند.

در عکس دو گوندولاران در ونیز در بالا، می‌بینید که عکاس کاملاً قانون اعداد فرد را نادیده گرفته‌ است. درست است که توجه شما ممکن است بین هر گوندولاران به عقب و جلو برود. با این حال، این دقیقاً همان چیزی است که مکالمه بین دو نفر است، یک رفت و برگشت. به همین دلیل، فکر می‌کنم تعداد زوج سوژه‌ها در این مورد کار می‌کند.

این عکس نیز در میدان سن مارکو گرفته شده است. این بار، این عکس چندین بار در کادر، «قانون اعداد فرد» را کاملاً نادیده می‌گیرد. دو سوژه اصلی انسانی، چهار چراغ خیابان و دو ستون تزئینی وجود دارد، که همگی اعداد زوج هستند.

همچنین خیلی دردسر داشت که عکاس سنگ فرزش را بیرون بیاورد تا یکی از چراغ‌های خیابان را ببرد! 

۱۰. پر کردن کادر

پر کردن کادر با سوژه، به طوری که فضای کمی در اطراف آن باقی بماند یا اصلاً فضایی نباشد، می‌تواند در شرایط خاصی بسیار مؤثر باشد. این کار به بیننده کمک می‌کند تا کاملاً روی سوژه اصلی تمرکز کند، بدون هیچ‌گونه حواس‌پرتی. این کار همچنین به بیننده اجازه می‌دهد تا جزئیات سوژه را که اگر از دورتر عکاسی می‌شد ممکن نبود، کشف کند. پر کردن کادر اغلب شامل نزدیک شدن به حدی است که ممکن است عناصری از سوژه خود را برش دهید. در بسیاری از موارد، این می‌تواند به یک ترکیب‌بندی بسیار بدیع و جالب منجر شود.

در عکس گربه خانگی‌ام در سمت چپ!متوجه خواهید شد که کادر را کاملاً با صورتش پر کرده‌ام، حتی لبه‌های سر و یالش را هم برش داده‌ام. این به بیننده اجازه می‌دهد تا واقعاً روی جزئیاتی مانند چشم‌ها یا بافت‌های خز او تمرکز کند. شاید هم متوجه شده باشید که من از قانون یک سوم در این ترکیب‌بندی استفاده کرده‌ام. او حیوان خانگی دوست‌داشتنی‌ای است، اما باید وضعیت مبلمان ما را ببینید. او همچنین بچه‌ها را دوست دارد، اما نمی‌تواند یک بچه کامل را بخورد.

در شات دوم از کلیسای نوتردام در پاریس، عکاس فضای بسیار کمی در اطراف لبه‌های ساختمان باقی گذاشته‌ است. هدف این عکس نمایش جزئیات معماری نمای جلویی ساختمان است.

در این عکس، کلیسای نوتردام و ساختمان‌های مجاور تقریباً به طور کامل کادر را پر می‌کنند. این به ما اجازه می‌دهد تا جزئیاتی مانند پشت‌بندهای معلق، سنگ‌کاری‌ها یا بالکن‌های تزئینی ساختمان کناری را کشف کنیم. این صحنه‌ای است که چشم در کادر می‌چرخد.

faveicon mahsign

به مهساین خوش آمدید

لطفا جهت اطلاع از آخرین رخداد های مهساین لطفا هویت خود را با شماره موبایل احراز کنید.