۵ اشتباه عکاسان هنگام خرید دوربین جدید

شما در شرف خرج کردن ده‌ها میلیون‌ تومن برای یک سیستم دوربین جدید هستید و خودتان را قانع کرده‌اید که آن بدنه پرچمدار، عکاسی شما را یک شبه متحول خواهد کرد. اما این حقیقت بی‌رحمانه است: بیشتر عکاسان موفقیت خود را قبل از اینکه حتی شاتر را فشار دهند، خراب می‌کنند و اشتباهات خرید دوربین گران‌قیمتی مرتکب می‌شوند که آنها را با تجهیزاتی که نمی‌توانند به طور مؤثر از آن استفاده کنند و بودجه‌ای که برای رفع مشکل بسیار خالی شده است، تنها می‌گذارد.

توی این مقاله چی می‌خونیم؟

۱. دنبال کردن مشخصات فنی به جای نیازها

این اغواگری به اندازه کافی بی‌گناه شروع می‌شود. شما در حال مرور نقد و بررسی دوربین‌ها هستید و ناگهان مجذوب اعدادی می‌شوید که انقلابی به نظر می‌رسند. کانن EOS R5 چهل و پنج مگاپیکسل عکاسی می‌کند! سونی a7R V شصت و یک مگاپیکسل ثبت می‌کند! نیکون Z9 با سرعت ده‌ها فریم بر ثانیه شلیک می‌کند! ۲۴ مگاپیکسل دوربین فعلی شما ناگهان ناکافی به نظر می‌رسد، مثل اینکه با یک هوندا سیویک به یک گردهمایی فراری بروید.

اما این چیزی است که آن برگه‌های مشخصات به شما نخواهند گفت: آن اعداد نجومی ممکن است در واقع عکاسی شما را بدتر کنند، نه بهتر.

در نظر بگیرید که وقتی از یک دوربین ۲۴ مگاپیکسلی به آن سونی a7R V شصت و یک مگاپیکسلی براق ارتقا می‌دهید، چه اتفاقی می‌افتد. فایل‌های خام شما از تقریباً ۲۵ مگابایت به بیش از ۱۲۰ مگابایت برای هر کدام افزایش می‌یابد. آن عروسی که همین الان عکاسی کردید؟ به جای مدیریت ۵۰ گیگابایت داده، حالا در ۲۵۰ گیگابایت غرق شده‌اید. کامپیوتر شما که فایل‌های قدیمی‌تان را به راحتی مدیریت می‌کرد، حالا در لایت‌روم مثل لاکپشت پیر به کندی حرکت می‌کند. آن هارد اکسترنالی که سال گذشته خریدید؟ به جای ده تا بعد از دو عکاسی پر می‌شود.

تله نرخ فریم حتی عکاسان بیشتری را غافلگیر می‌کند.

بله، کانن EOS R3 می‌تواند با سرعت ۳۰ فریم بر ثانیه تصویربرداری کند و هر لحظه را به یک رگبار از احتمالات تبدیل کند. اما وقتی در استودیو پرتره می‌گیرید، یا در ساعت طلایی منظره ثبت می‌کنید، یا از پرسنل شرکت عکس می‌گیرید، دقیقاً با ۳۰ فریم از یک تصویر تقریباً یکسان چه کار می‌کنید؟ شما در حال ایجاد یک کابوس برای جدا کردن عکس‌ها هستید، کارت‌های حافظه را مثل آبنبات می‌خورید و شاتر خود را بدون هیچ فایده عملی فرسوده می‌کنید. عکاسان پرتره حرفه‌ای اغلب با سرعت تک‌شات یا پیوسته پایین کار می‌کنند و هر فریم را با دقت زمان‌بندی می‌کنند به جای اینکه رگباری شلیک کنند.

مشخصات ویدیویی دسته خاص خود را از وسوسه‌های غیرضروری ایجاد می‌کنند.

پاناسونیک لومیکس S5 II ویدیوی 6K فوق‌العاده‌ای ضبط می‌کند و کانن EOS R5 C می‌تواند فوتیج خام 8K ضبط کند که هالیوود را به حسادت وامی‌دارد. اما اگر مشتریان شما ویدیوهای نهایی خود را در اینستاگرام دریافت می‌کنند، جایی که همه چیز به هر حال به 1080p فشرده می‌شود، یا حتی در یوتیوب که 4K هنوز سقف عملی برای اکثر بینندگان است، شما در حال تولید فایل‌های عظیمی هستید که هیچ سودی برای محصول نهایی شما ندارند. آن قابلیت 8K به معنای سرمایه‌گذاری در کارت‌های CFexpress نوع B است که هر کدام ۴۰۰ دلار قیمت دارند، رکوردرهای خارجی، تجهیزات خنک‌کننده برای جلوگیری از داغ شدن بیش از حد و یک کامپیوتر به اندازه کافی قدرتمند برای ویرایش فوتیجی که یک ایستگاه کاری مارول استودیوز را به چالش می‌کشد.

وسواس مگاپیکسل به خصوص به عکاسانی که هرگز بزرگتر از ۱۶×۲۰ اینچ چاپ نکرده‌اند، آسیب می‌رساند.

در فواصل مشاهده معمولی، یک فایل ۲۴ مگاپیکسلی چاپ شده در آن اندازه، با یک فایل ۴۵ مگاپیکسلی یکسان به نظر می‌رسد. پست‌های اینستاگرام شما؟ آنها تقریباً با ۲ مگاپیکسل نمایش داده می‌شوند. هدر وب‌سایت مشتری شما؟ شاید ۴ مگاپیکسل اگر از نمایشگرهای رتینا استفاده می‌کنند. مگر اینکه در هر شات به شدت کراپ کنید، آن پیکسل‌های اضافی فقط بار گران‌قیمتی هستند.

راه‌حل نیازمند صداقت بی‌رحمانه در مورد گردش کار واقعی شماست. با یک دفترچه یادداشت بنشینید و دقیقاً مستند کنید که چگونه در طول یک ماه معمولی از دوربین خود استفاده می‌کنید. چه سوژه‌هایی را بیشتر عکاسی می‌کنید؟ کار خود را واقعاً چقدر بزرگ چاپ یا نمایش می‌دهید؟ فرمت تحویل نهایی برای ۹۰٪ از تصاویر شما چیست؟ اگر شما یک عکاس عروسی هستید که گالری‌های آنلاین و چاپ‌های گاه به گاه ۱۱×۱۴ ارائه می‌دهید، دوربینی مانند کانن EOS R6 Mark II با ۲۴ مگاپیکسل و حجم فایل معقول ممکن است بهتر از R5 به شما خدمت کند، با وجود مشخصات برتر R5. شما ۱۵۰۰ دلار پس‌انداز خواهید کرد که می‌تواند صرف یک لنز فوق‌العاده شود، فایل‌ها را سریع‌تر پردازش کنید، به فضای ذخیره‌سازی کمتری نیاز داشته باشید و احتمالاً هرگز متوجه تفاوت در خروجی نهایی خود نشوید.

عکاسان ورزشی و حیات وحش محاسبات متفاوتی برای انجام دارند. برای آنها، نرخ فریم و عمق بافر فوق‌العاده مهم است. اما حتی در اینجا، مشخصات اصلی می‌توانند گمراه‌کننده باشند. سونی a1 با سرعت ۳۰ فریم بر ثانیه عکاسی می‌کند، اما فقط با لنزهای خاص و تحت شرایط خاص. برای همگام‌سازی با فلاش به شاتر مکانیکی بروید و به ۱۰ فریم بر ثانیه می‌رسید. از یک لنز قدیمی‌تر بدون سریع‌ترین موتورهای فوکوس خودکار استفاده کنید و دوربین نمی‌تواند حداکثر سرعت خود را حفظ کند. درک این محدودیت‌ها قبل از خرید، از ناامیدی ناشی از کشف اینکه دوربین جدید شما واقعاً نمی‌تواند عملکرد تبلیغ شده خود را با تجهیزات موجود شما ارائه دهد، جلوگیری می‌کند.

۲. نادیده گرفتن اکوسیستم لنز

بدنه دوربین تمام شکوه را در مواد بازاریابی به خود اختصاص می‌دهد، اما این یک حقیقت ناخوشایند است: لنزهای شما مهم‌تر از دوربین شما هستند. یک بدنه متوسط با شیشه عالی، هر بار از یک بدنه پرچمدار با لنزهای ارزان قیمت بهتر عمل خواهد کرد. با این حال، عکاسان به طور مداوم این اشتباه بزرگ خرید دوربین را مرتکب می‌شوند که یک سیستم دوربین را بدون بررسی اینکه آیا واقعاً می‌توانند لنزهای مورد نیاز خود را بخرند یا حتی به آنها دسترسی داشته باشند، انتخاب می‌کنند.

در نظر بگیرید عکاسی که عاشق مشخصات نیکون Z9 می‌شود و از سیستم کانن خود دست می‌کشد. Z9 بدون شک فوق‌العاده است، اما بعد شروع به خرید لنز می‌کند. او به یک ۷۰-۲۰۰ میلی‌متری f/2.8 برای رویدادها نیاز دارد، اما Nikkor Z 70-200mm f/2.8 VR S دو هزار و سیصد دلار قیمت دارد. گزینه‌های شخص ثالث از سیگما یا تامرون؟ آنها به آرامی در حال ورود هستند اما هنوز در مقایسه با مانت‌های دیگر محدود هستند. ناگهان، آن بدنه دوربین شگفت‌انگیز بدون شیشه برای پشتیبانی از آن، به یک کاغذنگهدار گران‌قیمت تبدیل می‌شود.

تله فرمت متوسط عکاسان را به خصوص سخت گرفتار می‌کند.

GFX 100S II با قیمت ۵۵۰۰ دلار برای فرمت متوسط یک معامله به نظر می‌رسد، به خصوص در مقایسه با سیستم‌های Phase One که قیمت‌های پنج رقمی متوسطی دارند. اما بعد متوجه می‌شوید که لنز GF 110mm f/2 سه هزار دلار قیمت دارد. برای تطبیق‌پذیری یک زوم می‌خواهید؟ GF 45-100mm f/4 دو هزار و پانصد دلار برای شما هزینه خواهد داشت. تا زمانی که یک کیت سه لنزی پایه را جمع‌آوری کرده‌اید، بیشتر از آنچه برای آن بدنه فرمت متوسط «مقرون‌به‌صرفه» هزینه کرده‌اید، صرف شیشه کرده‌اید. در همین حال، سیستم‌های فول فریم برای اکثر کاربردها کیفیت مشابهی را با لنزهایی که نصف قیمت دارند، ارائه می‌دهند.

مانت RF کانن هم نویدبخش و هم خطرناک بودن سیستم‌های جدید را نشان می‌دهد.

کیفیت اپتیکی لنزهای RF خیره‌کننده است. اما کانن به طرز بدنامی از مانت خود محافظت کرده و دسترسی تولیدکنندگان شخص ثالث را محدود کرده است. در حالی که سیگما و تامرون سرانجام شروع به عرضه لنزهای RF کرده‌اند، انتخاب در مقایسه با دهه‌ها شیشه EF موجود، همچنان محدود است.

مانت E سونی نقطه مقابل را نشان می‌دهد و درک چرایی موفقیت آن آموزنده است. سونی مشخصات مانت خود را زود و با اشتیاق به اشخاص ثالث باز کرد. نتیجه؟ شما می‌توانید یک سونی a7 IV بخرید و بین تقریباً دوازده گزینه ۳۵ میلی‌متری، هر کدام با قیمت‌های مختلف و ویژگی‌های متفاوت، انتخاب کنید.

مسیر لنزهای تطبیقی هوشمندانه به نظر می‌رسد اما پیچیدگی‌های خاص خود را ایجاد می‌کند. بله، می‌توانید لنزهای کانن EF را روی دوربین سونی خود با استفاده از یک آداپتور Metabones یا دستگاه مشابه نصب کنید. تصاویر ممکن است عالی به نظر برسند، اما شما یک نقطه شکست دیگر را به سیستم خود وارد کرده‌اید. فوکوس خودکار کندتر و کمتر قابل اعتماد می‌شود.
قبل از تعهد به هر سیستمی، یک نقشه راه دقیق لنز برای سه سال آینده خود ایجاد کنید. از کدام فواصل کانونی بیشتر استفاده می‌کنید؟ آیا به دیافراگم‌های سریع نیاز دارید یا می‌توانید با زوم‌های f/4 کار کنید؟ لنزهای خاص را قیمت‌گذاری کنید، نه فقط دسته‌بندی‌ها.

۳. نادیده گرفتن وزن و اندازه کلی سیستم

این رمانتیک‌بازی در فروشگاه دوربین شروع می‌شود. شما آن بدنه دوربین حرفه‌ای را بلند می‌کنید و گریپ محکم و ساختار جامد آن را احساس می‌کنید. شش ماه بعد، آن را در خانه می‌گذارید زیرا شانه شما پس از ۲۰ دقیقه حمل آن فریاد می‌زند و فرصت‌های بی‌شماری را از دست داده‌اید زیرا دوربین برای همراه بردن بیش از حد دست و پا گیر بوده است.
مشخصات وزن روی کاغذ تنها بخشی از داستان را می‌گوید. بدنه کانن EOS R5 هفتصد و سی و هشت گرم وزن دارد که قابل مدیریت به نظر می‌رسد. RF 24-70mm f/2.8L (۹۰۰ گرم)، یک گریپ باتری (۴۵۰ گرم با باتری‌ها) را اضافه کنید و ناگهان قبل از اضافه کردن لنز دوم، بیش از ۲ کیلوگرم حمل می‌کنید.

عکاسان سفر این درس را به گرانی می‌آموزند. آنها در یک نیکون Z9 برای قابلیت‌های باورنکردنی‌اش سرمایه‌گذاری می‌کنند و بعد متوجه می‌شوند که کیف دوربینشان از محدودیت وزن بار دستی در بیشتر خطوط هوایی فراتر می‌رود.
واقعیت یک عکاس عروسی را در نظر بگیرید. شما فقط با یک دوربین نمی‌ایستید؛ شما برای ده تا چهارده ساعت خم می‌شوید، کش می‌آیید، روی صندلی‌ها بالا می‌روید، روی زمین دراز می‌کشید و دائماً حرکت می‌کنید. هر گرم اضافی در هزاران حرکت ضرب می‌شود.
وزن سیستم بالقوه خود را در یک کیف بار کنید و برای یک ساعت در یک مرکز خرید قدم بزنید. بهتر از آن، کیت مورد نظر خود را برای یک آخر هفته اجاره کنید. یک رویداد واقعی را عکاسی کنید یا آن را به یک پیاده‌روی روزانه ببرید. شانه‌ها، کمر و مچ‌های شما حقایقی را به شما خواهند گفت که هیچ نقدی نمی‌تواند منتقل کند.

۴. خرج کردن تمام بودجه برای بدنه

روانشناسی آن قابل درک است. شما ماه‌ها یا سال‌ها پس‌انداز کرده‌اید و سرانجام ۴۰۰۰ دلار برای سرمایه‌گذاری در تجهیزات عکاسی دارید. دوربینی که دوست دارید با قیمت ۳۹۰۰ دلار شما را فرا می‌خواند. شما فکر می‌کنید فعلاً از لنز کیت استفاده خواهید کرد و بعداً وقتی بودجه اجازه داد، شیشه را ارتقا می‌دهید. این تصمیم، که سالانه توسط هزاران عکاس تکرار می‌شود، یکی از مخرب‌ترین اشتباهات خرید دوربین از نظر مالی است.

این چیزی است که در واقع اتفاق می‌افتد: شما آن بدنه پرچمدار را می‌خرید و ۱۰۰ دلار برایتان باقی می‌ماند. لنز کیت تصاویری تولید می‌کند که بدتر از دوربین قدیمی شما با شیشه خوب به نظر می‌رسند. شما نمی‌توانید باتری‌های اضافی ۸۰ دلاری بخرید، بنابراین دائماً نگران برق هستید.
بیایید دو رویکرد متفاوت را با همان بودجه ۴۹۰۰ دلاری مدل‌سازی کنیم. عکاس A سونی a7R V را به قیمت ۴۲۰۰ دلار می‌خرد و ۷۰۰ دلار برای لنزها و لوازم جانبی باقی می‌گذارد.


عکاس B مسیر متفاوتی را در پیش می‌گیرد. او یک سونی a7 IV را به قیمت ۲۷۰۰ دلار می‌خرد. ۸۰۰ دلار در تامرون ۲۸-۷۵mm f/2.8 سرمایه‌گذاری می‌کند. ۱۱۰۰ دلار برای تامرون ۷۰-۱۸۰mm f/2.8 هزینه می‌کند. ۱۵۰ دلار برای سه باتری اضافی و یک شارژر دوگانه اختصاص می‌دهد. ۱۰۰ دلار برای دو کارت SD V90 صد و بیست و هشت گیگابایتی می‌خرد. ۵۰ دلار باقی‌مانده صرف یک بند می‌شود. عکاس B یک سیستم کامل و حرفه‌ای دارد.

عکاسان حرفه‌ای قانون ۵۰-۳۰-۲۰ را به طور شهودی درک می‌کنند. تقریباً نیمی از بودجه شما باید صرف لنزها شود. حدود ۳۰٪ به بدنه می‌رود. ۲۰٪ نهایی لوازم جانبی ضروری را پوشش می‌دهد: کارت‌های حافظه، باتری‌ها، بندها، کیف‌ها، لوازم تمیز کردن، فیلترها، یک سه‌پایه مناسب.

۵. نادیده گرفتن نیازمندی‌های ذخیره‌سازی

نیازمندی‌های ذخیره‌سازی شوک قیمتی از نوع دیگری ایجاد می‌کنند. یک دوربین بدون آینه مدرن می‌تواند فایل‌های خام حدود ۱۰۰ مگابایتی ایجاد کند. در یک رویداد ۱۰۰۰ عکس متوسط بگیرید و ۱۰۰ گیگابایت داده ایجاد کرده‌اید. اما برای ایمنی، کارت‌های اضافی عکاسی می‌کنید، پس این ۲۰۰ گیگابایت است.


نیازمندی‌های سرعت برای کارت‌های حافظه لایه گران‌قیمت دیگری را اضافه می‌کنند. کانن EOS R3 می‌تواند با سرعت ۳۰ فریم بر ثانیه در حالت شاتر الکترونیکی عکاسی کند. بدون یک کارت سریع، بافر دوربین پر و قفل می‌شود. یک کارت ۵۱۲ گیگابایتی CFexpress نوع B که قادر به حفظ این سرعت‌ها باشد، حدود ۱۵۰ دلار قیمت دارد. شما حداقل به دو عدد برای پشتیبان‌گیری نیاز دارید. این ۶۰۰ دلار فقط در کارت‌های حافظه است.


پیامدهای گردش کار در کل کسب‌وکار شما موج می‌زند. آن فایل‌های عظیم فقط کارت‌های حافظه را پر نمی‌کنند؛ کامپیوتر شما را کند می‌کنند. وارد کردن ۵۰۰ گیگابایت تصویر ساعت‌ها طول می‌کشد.

مسیر هوشمندانه‌تر به جلو
درک این پنج اشتباه بزرگ خرید دوربین نحوه رویکرد شما به خرید دوربین را متحول می‌کند. به جای دنبال کردن مشخصات فنی، نیازهای واقعی را ارزیابی می‌کنید. به جای تمرکز بر بدنه، سیستم‌های کامل را تحقیق می‌کنید.
موفق‌ترین عکاسان اغلب دوربین‌های «ضعیف‌تری» را انتخاب می‌کنند که بهتر با نیازهایشان مطابقت دارد.
خرید دوربین بعدی شما باید با یک حسابرسی واقع‌بینانه از محدودیت‌های فعلی شما شروع شود.
به یاد داشته باشید که دوربین‌ها ابزار هستند، نه عصای جادویی. بهترین دوربین آنی است که موانع بین دید شما و تصویر نهایی را از بین می‌برد در حالی که در محدودیت‌های فیزیکی و مالی شما باقی می‌ماند. خرید بعدی خود را با در نظر گرفتن این پنج اشتباه انجام دهید و سیستمی خواهید ساخت که عکاسی شما را به جای مانع شدن، تقویت می‌کند.

faveicon mahsign

به مهساین خوش آمدید

لطفا جهت اطلاع از آخرین رخداد های مهساین لطفا هویت خود را با شماره موبایل احراز کنید.