اصطلاحات پایه فیلمبرداری که باید بدانید

عکاسانی که می‌خواهند وارد دنیای فیلمبرداری شوند، اغلب با تعداد زیادی از اصطلاحات که مختص رشته فیلم‌سازی است، سردرگم می‌شوند. این واژه‌نامه اصطلاحات فیلمبرداری را برای کمک به شما نوشتیم.

عکاسان سهم خود را از اصطلاحات نامفهومی که این هنر را توصیف می‌کنند، دارند، اما فیلمبرداران نیز همینطور. نه تنها اصطلاحات خاصی در طول زمان توسعه یافته‌اند، بلکه گاهی اوقات آن اصطلاحات به همان ایده‌های عکاسی اشاره دارند اما کاملاً متفاوت نامیده می‌شوند. نتیجه می‌تواند برای تازه‌کارانی که تازه در حال یادگیری این حرفه هستند، بسیار گیج‌کننده باشد.
در ادامه لیستی از اصطلاحات رایج که کلید درک فیلمبرداری و فیلم‌سازی هستند، آورده شده است. لیست زیر به هیچ وجه جامع نیست و با یافتن اصطلاحات بیشتری که فکر می‌کنیم دانستن آنها مهم است، این لیست به طور مداوم گسترش خواهد یافت.

توی این مقاله چی می‌خونیم؟

اصطلاحات رایج فیلمبرداری در دوربین

مشابه عکاسی، نسبت عرض به ارتفاع یک تصویر یا صفحه است. این می‌تواند به صورت ۴:۳، ۱۶:۹ وایداسکرین، ۲.۳۴ به ۱ و غیره بیان شود.

  • بیت‌ریت (Bitrate):

بیت‌ریت ویدیو و صدا اغلب به عنوان مقدار اطلاعاتی که یک ویدیو در هر ثانیه منتقل می‌کند اندازه‌گیری می‌شود و از سایر معیارهای کیفیت ویدیو مانند نرخ فریم، وضوح یا فشرده‌سازی ویدیو متمایز است. هرچه بیت‌ریت بالاتر باشد، کیفیت صدا و تصویر بهتر است. در نتیجه، فایل بزرگتر و پهنای باند مورد نیاز سنگین‌تر خواهد بود.

  • کدک (Codec):

یک کدک، یا Coder/Decoder، یک سیگنال ویدیویی را هنگام نوشته شدن در یک فایل، فشرده می‌کند. Quicktime، MPEG4، H.264 و HEVC نمونه‌هایی از کدک‌های محبوب هستند که ویدیوی دیجیتال را فشرده و از حالت فشرده خارج می‌کنند. RAW شامل داده‌های دیجیتال فشرده نشده است اما قابل مشاهده است تا بتوان آن را اصلاح رنگ کرد.

  • نسبت کنتراست (Contrast Ratio):

مشابه محدوده دینامیکی است، فقط به روشنایی (luminance) اشاره دارد. این نسبت روشنایی روشن‌ترین سایه (سفید) به تاریک‌ترین سایه است.

  • محدوده دینامیکی (Dynamic Range):

محدوده دینامیکی نسبت بین روشن‌ترین و تاریک‌ترین بخش‌های یک تصویر، از سیاهی مطلق تا روشن‌ترین سفیدی را توصیف می‌کند. این نسبت بر حسب استاپ (stop) اندازه‌گیری می‌شود، هرچه محدوده دینامیکی بزرگتر باشد، تعداد استاپ‌ها بیشتر است.

  • رنگ کاذب (False Color):

رنگ کاذب ابزاری در مانیتور برای خواندن نوردهی یا نوردهی بیش از حد یک تصویر است. تنظیم برای رنگ کاذب یک طرح رنگی متفاوت ایجاد می‌کند تا جزئیات خاصی را قابل توجه‌تر کند و می‌تواند به اپراتورهای دوربین کمک کند تا کمیت و کیفیت نوری که به تصویر می‌تابد را تنظیم کنند.

  • نرخ فریم (Frame Rate):

این سرعتی است که دوربین یک صحنه را ضبط می‌کند، بر حسب فریم بر ثانیه (FPS) اندازه‌گیری می‌شود و به تعداد فریم‌هایی در هر ثانیه که یک صحنه فیلمبرداری می‌شود، اشاره دارد. هرچه نرخ فریم بالاتر باشد، تصویر «واضح‌تر» به نظر می‌رسد و تدوینگر فریم‌های بیشتری برای کار با آنها برای سرعت بخشیدن یا کند کردن فوتیج دارد. نمونه‌های رایج نرخ فریم ۲۴، ۲۵، ۲۹.۹۷، ۳۰، ۵۰ و ۶۰ هستند.

  • گامای لاگ هیبریدی (Hybrid Log-Gamma – HLG):

گامای لاگ هیبریدی نوعی فرمت محدوده دینامیکی بالا است. HLG که توسط BBC توسعه یافته، هم اطلاعات HDR و هم اطلاعات محدوده دینامیکی استاندارد را در یک سیگنال واحد منتقل می‌کند و به تلویزیون‌های سازگار با HDR امکان نمایش یک تصویر بهبود یافته را می‌دهد، در حالی که تلویزیون‌های سازگار با SDR هنوز هم می‌توانند ویدیو را نمایش دهند. این یک فرآیند بسیار کارآمدتر برای پخش‌کنندگان است که می‌توانند از انتقال سیگنال‌های ویدیویی جداگانه که دو برابر پهنای باند دارند، اجتناب کنند.

  • H.264/H.265:

H.264 یک استاندارد فشرده‌سازی ویدیویی معروف برای ویدیوی دیجیتال با کیفیت بالا است. همچنین به عنوان MPEG-4 Advanced Video Coding (MPEG-4 AVC) شناخته می‌شود. H.265 نسل بعدی آن استاندارد است.

  • گامای لاگ (Log Gamma):

لاگ، یا گامای لاگ، اغلب با یک حرف همراه است که «طعم» خاص یک شرکت از لاگ را نشان می‌دهد. سونی، کانن و ARRI همگی ایده لاگ را گرفته و یک منحنی گامای «لاگ» را ترسیم کرده‌اند که بیشترین اطلاعات را از سنسورهای دوربین استخراج می‌کند. به عنوان مثال، سونی آن را S-Log، کانن C-Log و ARRI آن را LogC می‌نامد.

  • گامای لاگ:

بسیار شبیه به RAW است به این صورت که داده‌های بصری بیشتری ضبط می‌شود اما به اندازه RAW غنی از جزئیات نیست و در نتیجه، فضای زیادی را اشغال نمی‌کند و نیازی به کارت حافظه با سرعت بالا برای فیلمبرداری ندارد. لاگ دارای تراز سفیدی، اطلاعات رنگ، ISO و داده‌های بصری است که در آن پخته شده‌اند، اما فوتیج بدون اعمال رنگ در پس‌تولید، درست به نظر نمی‌رسد.

در لاگ، تصویر با کنتراست بسیار کم ضبط می‌شود و به شدت بی‌رنگ است، اما در عوض قادر به ضبط محدوده دینامیکی وسیع‌تری است. کار با این نوع داده برای رنگ‌پردازان بسیار آسان‌تر است و اعمال اصلاح رنگ بر روی آن بسیار ساده‌تر است. اساساً، تدوینگران می‌توانند فوتیج لاگ را دقیقاً همانطور که نیاز دارند، به نظر برسانند.

  • ویدیوی RAW:

ویدیوی RAW به بهترین شکل به عنوان اساساً یکسان با عکاسی RAW بیان می‌شود، با این تفاوت که یک کلیپ ویدیویی RAW از صدها عکس RAW تشکیل شده است که با هم گرفته شده‌اند. به طور خلاصه، این داده‌های پردازش نشده از سنسور تصویر دوربین است. شایان ذکر است که در مقایسه با عکاسی که RAW برای هر عکس جدی ضروری تلقی می‌شود، ویدیوی RAW آنقدر داده-محور است که برای همه به جز تولیدات سطح بالا، کاملاً زیاده‌روی است. اکثر تولیدات کوچک و متوسط که کنترل بیشتری بر رنگ صحنه می‌خواهند، به جای آن از چیزی به نام گامای لاگ استفاده می‌کنند.

  • زاویه شاتر (Shutter Angle):

زاویه شاتر به سرعت شاتر نسبت به نرخ فریم اشاره دارد. RED آن را به عنوان یک یادگار مفهومی از شاترهای چرخشی توصیف می‌کند، جایی که یک دیسک با یک دهانه زاویه‌دار می‌چرخید و در هر چرخش یک بار نور را وارد می‌کرد تا هر فریم را نوردهی کند. هرچه زاویه بزرگتر باشد، سرعت شاتر کندتر است، تا حد ۳۶۰ درجه، جایی که سرعت شاتر می‌تواند به کندی نرخ فریم شود. در طرف دیگر، سرعت شاتر را می‌توان با کاهش زاویه به طور دلخواه سریع کرد.

  • T-Stop:

این نسخه سینمایی F-stop است و به مقدار نوری که از طریق لنز به سنسور تصویر می‌رسد، اشاره دارد. مانند F-stop، T-stop درصدی از نوری را که از طریق یک لنز عبور می‌کند در نظر می‌گیرد، اگرچه تفاوتی بین این دو وجود دارد. به طور خلاصه، T-stop یک مقدار واقعی آزمایش شده است در حالی که F-stop یک مقدار نظری است.

  • شکل موج (Waveform):

یک منحنی که شکل یک موج را در یک زمان معین نشان می‌دهد. بنابراین، در اشاره به ویدیو، این به یک منحنی گرافیکی ترجمه می‌شود که سطح یا ولتاژ یک سیگنال ویدیویی را نسبت به زمان نشان می‌دهد و معمولاً برای اندازه‌گیری روشنایی یا لومینانس فریم تصویر استفاده می‌شود.

  • زبرا (Zebra):

نوارهای زبرا ابزار دیگری در مانیتور است که با استفاده از نوارهای راه‌راه روی تصویر، به تنظیم نوردهی کمک می‌کند. این یک عملکرد است که با نشان دادن یک الگوی راه‌راه بر روی مناطقی که نزدیک به نوردهی بیش از حد هستند، به نوردهی کمک می‌کند.

  • 10-bit 4:2:2:

به زبان ساده، رنگ ۱۰ بیتی یک سیستم رنگی است که ۱.۰۲۴ سایه رنگ برای هر زیرپیکسل قرمز، سبز و آبی برای مجموع یک میلیارد رنگ فراهم می‌کند. ۴:۲:۲ یک شبکه ۴×۲ از هر پیکسل است که در آن ۲ پیکسل رنگ از ردیف اول و ۲ پیکسل از ردیف دوم ضبط می‌شود. این منجر به فوتیج بسیار تمیزتر با رنگ در اطراف لبه‌هایی می‌شود که مشخص‌تر هستند.

  • 24p or 30p:

حرف “P” مخفف progressive (پیشرونده) است و به این اشاره دارد که دوربین تمام خطوط یک فریم تصویر را نشان می‌دهد، در مقابل interlaced (درهم‌بافته)، که هر خط در میان یک فریم تصویر را در هر زمان معین نمایش می‌دهد و به پایداری دید برای پر کردن شکاف‌ها متکی است. ضبط درهم‌بافته در سال‌های اخیر تقریباً به طور کامل کنار گذاشته شده است.

 

اصطلاحات رایج برای تدوین ویدیو

  • کانال آلفا (Alpha Channel):

در کامپوزیت (به زیر مراجعه کنید) استفاده می‌شود، کانال آلفا اطلاعاتی در یک فایل ویدیویی است که نشان می‌دهد چه چیزی شفاف به نظر برسد. کانال آلفا به صورت سیاه و سفید به تصویر کشیده می‌شود، جایی که قسمت‌های سفید کانال آلفا تصویر را آشکار می‌کنند و قسمت‌های سیاه کانال آلفا شفاف به نظر می‌رسند.

  • نسبت ابعاد (Aspect Ratio):

مشابه استفاده آن در ضبط ویدیو، نسبت ابعاد در تدوین به ابعاد یک ویدیو اشاره دارد که از طریق یک نسبت مانند ۴:۳، ۱۶:۹ یا ۱.۸۵:۱ بیان می‌شود.

  • تدوین اولیه (Assembly Edit):

به اولین مرحله تدوین اشاره دارد که در آن تمام کلیپ‌ها به ترتیب زمانی چیده می‌شوند.

  • B-Roll:

فوتیج مکملی که بر روی سوژه اصلی تمرکز ندارد، اما به شما اجازه می‌دهد از آن کات بزنید. این فوتیج جزئیات بصری را در حمایت از صحنه فراهم می‌کند یا می‌تواند برای روان کردن انتقال‌ها استفاده شود.

  • بامپر (Bumper):

بامپر قطعه‌ای موسیقی است که روی مقدمه، موخره یا انتقال یک صحنه پخش می‌شود. بامپرها معمولاً بیش از ۱۵ ثانیه طول نمی‌کشند.

  • کروماکی (Chromakey):

کروماکی فرآیند حذف یک رنگ پس‌زمینه غالب و جایگزینی آن با ویدیو است. همچنین به عنوان «پرده سبز» — اگرچه می‌تواند هر رنگی باشد — یا «کی‌کردن» (keying) شناخته می‌شود.

  • پلیت تمیز (Clean Plate):

یک شات از صحنه ویدیویی بدون حضور هیچ‌کس، اما با همان ترکیب‌بندی، نورپردازی و حرکت کلیپ نهایی. پلیت‌های تمیز برای ادغام کلیپ‌ها با هم در یک کامپوزیت استفاده می‌شوند.

  • شروع سرد (Cold Open):

یک تکنیک روایی که در آن یک فیلم طوری تدوین می‌شود که اکشن را بدون هیچ زمینه‌ای برای ایجاد درگیری نشان دهد. زمینه درگیری سپس در فیلم توضیح داده می‌شود.

  • اصلاح رنگ (Color Grading):

اصلاح رنگ به عمل تنظیم تصویر به روش‌های خاص برای ایجاد یک افکت سبکی اشاره دارد. اصلاح رنگ نباید با تصحیح رنگ (color correction) اشتباه گرفته شود، که فوتیج از دوربین‌های مختلف را قبل از اصلاح رنگ، «مطابقت» می‌دهد.

  • کامپوزیت (Composite):

کامپوزیت یک تصویر ویدیویی است که دو یا چند عنصر بصری جداگانه را با هم در صفحه ترکیب می‌کند. این به طور معمول در جلوه‌های بصری استفاده می‌شود و همچنین به عنوان «کامپ» (comps) نیز شناخته می‌شود.

  • فشرده‌سازی (Compression):

فشرده‌سازی فرآیند حذف داده‌های تکراری از یک فایل است و در نتیجه آن را برای کاهش اندازه فایل فشرده می‌کند. کدک‌ها تصویر ویدیویی را فشرده می‌کنند و می‌توانند فرآیندهای آپلود و دانلود ویدیوی شما را بسیار سریع‌تر کنند.

  • کات‌اِوِی (Cutaway):

کات‌اِوِی یک شات است که برای انتقال یک تدوین از شات اول به شات دیگر استفاده می‌شود و معمولاً از B-Roll ساخته می‌شود.

  • راش/دیلی (Dailies/Rushes):

فوتیج ویرایش نشده‌ای که پس از فیلمبرداری پیش‌نمایش می‌شود.

  • فولی (Foley):

فرآیند بازآفرینی صداها برای یک صحنه و ضبط آنها. شخصی که این کار را انجام می‌دهد به عنوان هنرمند فولی شناخته می‌شود.

  • افکت کن برنز (Ken Burns Effect):

این فرآیند نمایش تصاویر ثابت در یک سکانس و حرکت دیجیتالی روی تصویر برای شبیه‌سازی حرکت برای روایت یک داستان با یک تصویر ثابت است. این فرآیند توسط مستندساز کن برنز پیشگام شد.

  • کی کردن (Key):

کی کردن، یا keying، فرآیند حذف یک بخش از یک صحنه ویدیویی و جایگزینی آن با یک صحنه دیگر است. این معمولاً با ماسک‌گذاری استفاده می‌شود.

  • لترباکس (Letterbox):

لترباکس روش نمایش یک ویدیوی با نسبت ابعاد ۱۶:۹ عریض روی یک صفحه ۴:۳ است. هنگام لترباکس، حاشیه‌های سیاه در بالا و پایین ویدیو ظاهر می‌شوند.

  • زیرنویس پایین (Lower Thirds):

زیرنویس پایین نوعی عنوان است که معمولاً برای شناسایی شخصی که روی صفحه صحبت می‌کند استفاده می‌شود. این به طور معمول توسط اخبار، ورزش و رسانه‌های استریم استفاده می‌شود.

  • لوما (Luma):

این مقدار سفیدی یک تصویر است.

  • LUT:

LUT مخفف Lookup Table (جدول جستجو) است. یک LUT مقادیر ورودی رنگ (دوربین) را به ظاهر نهایی و از پیش تعیین شده مورد نظر شما تبدیل می‌کند و می‌تواند تصویر شما را از شاتی به شات دیگر و حتی از دوربینی به دوربین دیگر ثابت نگه دارد. در برخی دوربین‌ها و رکوردرها، LUT را می‌توان از قبل بارگذاری و در حین ضبط اعمال کرد.

  • مستر/مسترینگ (Master/Mastering):

این به یک خروجی از یک تدوین ویدیو برای یک وضوح خاص اشاره دارد. یک ویدیو ممکن است در 8K فیلمبرداری شود اما برای خروجی در وضوح پایین‌تر، مانند 6K، طراحی شده باشد. آن خروجی به عنوان مستر شناخته می‌شود و خروجی گرفتن از آن مسترینگ نامیده می‌شود.

  • مَت (Matte):

مَت در عکاسی و فیلم‌سازی جلوه‌های ویژه برای ترکیب دو یا چند عنصر تصویری در یک تصویر نهایی و واحد استفاده می‌شود. مَت‌ها اغلب تعیین می‌کنند که چه چیزی از فوتیج باید قابل مشاهده باشد. گاربج مَت‌ها (Garbage mattes) یک پیش‌نویس خام از مَت مذکور هستند.

  • مونتاژ (Montage):

یک تکنیک تدوین که صحنه‌های جداگانه را برای روایت یک داستان به صورت سکانسی انتخاب و کنار هم قرار می‌دهد.

  • NLE:

NLE مخفف Non-Linear Editing (تدوین غیرخطی) است و اغلب برای توصیف انواع نرم‌افزارهای تدوین ویدیو استفاده می‌شود. Adobe NLE را به عنوان «فرآیندی که به تدوینگر امکان می‌دهد تغییراتی را در یک پروژه ویدیویی یا صوتی بدون توجه به خط زمانی خطی ایجاد کند» تعریف می‌کند. به عبارت دیگر، شما می‌توانید روی هر کلیپی که می‌خواهید به هر ترتیبی کار کنید. مهم نیست که در ابتدا، وسط یا انتهای پروژه قرار گیرد.

  • پن و اسکن (Pan and Scan):

این یک تکنیک برای تنظیم تصاویر فیلم عریض است تا بتوان آنها را در نسبت ابعاد ۴:۳ با کیفیت استاندارد نمایش داد. پن و اسکن با ظهور تلویزیون‌های عریض به تدریج از استفاده خارج شده است.

  • قفل تصویر (Picture Lock):

نسخه نهایی تدوین ویدیو. وقتی یک تصویر را قفل می‌کنید، هیچ ویرایش دیگری قبل از انتشار فیلم انجام نخواهد شد.

  • پراکسی‌ها (Proxies):

پراکسی‌ها فایل‌های کپی کوچکتر از فوتیج منبع یک پروژه هستند که با بیت‌ریت پایین‌تری ذخیره شده‌اند. فوتیج پراکسی می‌تواند به جای فایل‌های منبع اصلی و بزرگتر «جایگزین» شود وقتی تدوینگر می‌خواهد یک تدوین آفلاین از صحنه را با استفاده از فوتیج کوچکتر و پراکسی بسازد. آنها سپس با استفاده از فوتیج منبع اصلی به یک تدوین نهایی منطبق می‌شوند.

  • وضوح (Resolution):

وضوح به تعداد واقعی پیکسل‌های افقی و عمودی در یک فریم ویدیو اشاره دارد. این می‌تواند به صورت درهم‌بافته (به معنی اینکه هر خط در میان در هر زمان روی صفحه است) یا پیشرونده (تمام خطوط در فریم ظاهر می‌شوند) تعریف شود. نمونه‌های مدرن شامل 1080p (۱۹۲۰×۱۰۸۰)، 4K (۳۸۴۰ × ۲۱۶۰) یا 8K (۷۶۸۰ × ۴۳۲۰) هستند.

  • روتوسکوپی (Rotoscoping):

روتوسکوپی یک تکنیک انیمیشن است که انیماتورها برای ردیابی روی فوتیج فیلم، فریم به فریم، برای تولید اکشن واقعی از آن استفاده می‌کنند. روتوسکوپی همچنین برای قرار دادن آن تصویر ردیابی شده در یک صحنه دیگر استفاده می‌شود.

  • اشباع (Saturation):

بسیار شبیه به عکاسی، این اصطلاح به شدت یک رنگ اشاره دارد. هرچه اشباع‌تر باشد، رنگ می‌تواند شدیدتر یا درخشان‌تر به نظر برسد.

  • سیزل ریل (Sizzle Reel):

سیزل ریل یک برش از یک تدوین است که کارهای انجام شده برای یک مشتری یا گروهی از مشتریان را برجسته می‌کند و معمولاً برای اهداف تبلیغاتی ایجاد می‌شود. ایجاد یک سیزل ریل یک تمرین تدوین خوب است.

  • اسلاگ (Slug):

این به یک قطعه خالی از صدا یا ویدیو اشاره دارد. یک جای‌نگهدار (placeholder).

  • جلوه‌های صوتی (SFX):

صداهای ضبط شده‌ای که در یک صحنه برای به تصویر کشیدن صدایی که باید باشد، تدوین می‌شوند.

  • استینگ (Sting):

یک جلوه صوتی واحد.

  • برداشت (Take):

اصطلاحی که در فیلم‌سازی برای توصیف یک صحنه گرفته شده روی دوربین که شامل ابتدا و انتهای اکشن ضبط شده است، استفاده می‌شود.

  • تله‌سینه (Telecine):

فرآیند انتقال یا اسکن فیلم سینمایی به ویدیو، همچنین به عنوان اسکن شناخته می‌شود.

  • تایم‌کد (Timecode):

تایم‌کد کدی است که برای اندازه‌گیری مقدار زمان هنگام ضبط صدا و ویدیو استفاده می‌شود. این برای همگام‌سازی چندین کلیپ استفاده می‌شود تا تدوین بتواند ثابت باشد.

  • وُیس‌اُوِر (Voiceover):

روایت یا دیالوگی که جایگزین دیالوگ درون یک صحنه می‌شود.

  • وایپ (Wipe):

نوعی انتقال که یک صحنه را به صحنه دیگر منتقل می‌کند. جنگ ستارگان برای استفاده از انواع وایپ‌های افقی و عمودی برای انتقال بین صحنه‌ها مشهور است. انتقال‌های دیگر شامل محو شدن به سیاهی، دیپ به سفیدی و دیزالو متقاطع هستند.

 

اصطلاحات رایج فیلمبرداری که سر صحنه استفاده می‌شود

  • آنورفیک (Anamorphic):

فیلمبرداری با فرمت آنورفیک تکنیک سینمایی فیلمبرداری یک تصویر عریض روی فیلم ۳۵ میلی‌متری استاندارد یا دیجیتال با یک نسبت ابعاد اصلی غیر-عریض است. تصویر فشرده به نظر می‌رسد و باید برای ظاهر شدن به صورت عادی «از حالت فشرده خارج شود». فوتیج آنورفیک معمولاً یک فلر لنز منحصربه‌فرد نشان می‌دهد و جی.جی. آبرامز یکی از کارگردانانی است که از آن فلر در فیلم‌هایش زیاد استفاده می‌کند.

  • اپل باکس (Apple Box):

یک سکو یا جعبه موقت که برای یکسان کردن قد بازیگران در یک صحنه استفاده می‌شود. اپل باکس‌ها در انواع اندازه‌های استاندارد، از جمله کامل، نیم، ربع و پنکیک عرضه می‌شوند.

  • برگشت به یک (Back to One):

به بازگشت به موقعیت اول برای فیلمبرداری مجدد یک برداشت اشاره دارد.

  • بیس‌کمپ (Basecamp):

مکانی که تمام تریلرها و کامیون‌ها برای یک فیلمبرداری در آن قرار دارند.

  • بلاک کردن (Blocking):

بلاک کردن یک صحنه به مشخص کردن و دیکته کردن نحوه تعامل فیزیکی بازیگران با یکدیگر و محیط اطرافشان اشاره دارد و شامل اقدامات و دیالوگ‌های تمرینی است.

  • بوم (Boom):

بوم به میکروفونی اشاره دارد که در انتهای یک میله بلند قرار دارد و درست خارج از کادر دوربین برای ضبط دیالوگ استفاده می‌شود.

  • کال شیت (Call Sheet):

برگه‌ای که زمان مورد انتظار ورود همه را برای یک روز فیلمبرداری مشخص می‌کند.

  • چک د گیت (Check the Gate):

یک اصطلاح اصلی فیلمی که دروازه فیلم را پس از یک برداشت برای تأیید پاک بودن آن بررسی می‌کرد. در فیلم‌سازی مدرن، برای اشاره به بازبینی چند ثانیه آخر یک برداشت دیجیتال برای تأیید ضبط صدا و ویدیو استفاده می‌شود.

  • کلاکت (Clapper):

کلاکت تخته‌ای است که اطلاعات کلیدی مانند شماره صحنه، برداشت، کارگردان، فیلمبردار، رول فیلم، زمان و غیره را نشان می‌دهد. این تخته قبل از برداشت جلوی دوربین برای فیلمبرداری قرار می‌گیرد و به تدوینگر مرجع می‌دهد. کلاکت همچنین برای همگام‌سازی صدا با ویدیو استفاده می‌شود زیرا کلاکت به طور شنیداری صدا می‌دهد که در تدوین به راحتی به عنوان یک اسپایک در ترک صوتی قابل مشاهده است.

  • پیوستگی (Continuity):

رویه‌ای که طی آن همه چیز از برداشتی به برداشت دیگر یکسان به نظر می‌رسد و صدا می‌دهد. گزارش پیوستگی لیستی است که همه چیزهایی را که هنگام فیلمبرداری یک صحنه اتفاق افتاده، از جمله شرایط آب و هوایی و تنظیمات دوربین، مشخص می‌کند. این برای جلوگیری از ورود خطاهای پیوستگی بین برداشت‌ها یا در حین فیلمبرداری مجدد مانند تغییر طول یک سیگار در حال سوختن، ذوب شدن یخ یا حرکت خورشید است. این همچنین به عنوان «اسکریپت پیوستگی» نیز شناخته می‌شود.

  • کرافت سرویس (Craft Service):

به غذا و نوشیدنی موجود برای بازیگران و عوامل اشاره دارد.

  • عبور از Z (Crossing the Z):

عبور از Z، که به عنوان عبور از خط یا قانون ۱۸۰ درجه نیز شناخته می‌شود، زمانی است که زوایای دوربین متوالی طوری فیلمبرداری می‌شوند که از یک محور خیالی بین دو بازیگر یا شخصیت عبور می‌کنند. شخصیت اول به تصویر کشیده شده باید همیشه در سمت راست شخصیت دوم قاب‌بندی شود. اگر این قانون شکسته شود، مخاطب ممکن است در مورد جهت‌گیری اتاق یا صحنه گیج شود.

  • کرو کال (Crew Call):

زمانی که عوامل باید سر صحنه حاضر شوند، که به عنوان زمان حضور (Call Time) نیز شناخته می‌شود.

  • کراپ کردن/زوم دیجیتال (Crop in/Digital zoom):

مشابه زوم اپتیکال، یک کراپ یا زوم دیجیتال بخشی از یک تصویر را گرفته و آن را بزرگتر می‌کند. کراپ کردن با دوربین‌های با وضوح بالاتر که قرار است در وضوح پایین‌تر ارائه – یا مستر – شوند، بسیار محبوب است، مانند 8K به 4K یا 4K به 1080p. با استفاده از کراپ کردن یک تصویر، می‌توانید یک زاویه دوربین دوم ایجاد کنید.

  • نوار گفر (Gaffer’s Tape):

نوع خاصی از نوار که سر صحنه استفاده می‌شود. این نوار پارچه‌ای است، به راحتی پاره می‌شود و می‌تواند بدون باقی گذاشتن باقیمانده زیاد هنگام جدا شدن، بچسبد.

  • ست داغ (Hot Set):

ستی که برای فیلمبرداری آماده شده یا آماده استفاده است و باید تا پایان فیلمبرداری به همان شکل باقی بماند.

  • ساعت جادویی (Magic Hour):

یک ساعت قبل از طلوع و غروب خورشید با گرم‌ترین درخشش طلایی. در طول ساعت جادویی، نور با حرکت خورشید نسبت به افق به طور مداوم در حال تغییر است.

  • شات مارتینی (Martini Shot):

به آخرین شات روز اشاره دارد.

  • MOS:

فرآیند فیلمبرداری یک صحنه بدون صدا. مخفف اصطلاح آلمانی “mit out sound” (بدون صدا) است.

  • OTS:

یک شات «از روی شانه» (Over the shoulder).

  • پن (Pan):

پن حرکت دادن دوربین از راست به چپ برای دنبال کردن یک سوژه متحرک یا برای نشان دادن بخش بیشتری از صحنه اطراف است.

  • شات تکمیلی (Pick-up Shot):

این به گرفتن بخشی از یک برداشت دیگر برای گرفتن چیزی که از دست رفته، بدون فیلمبرداری مجدد کل برداشت، اشاره دارد.

  • رک فوکوس (Rack Focus):

فرآیند انتقال فوکوس از یک سوژه به سوژه دیگر در حین فیلمبرداری.

  • فیلمبرداری مجدد (Reshoots):

فیلمبرداری صحنه‌ها پس از پایان فیلمبرداری یک فیلم، معمولاً برای فیلمبرداری مجدد برداشت‌ها یا اضافه کردن فوتیج جدید.

  • رولینگ (Rolling):

اصطلاحی که برای توصیف زمانی که یک دوربین در حال ضبط است استفاده می‌شود. اپراتورهای دوربین به طور شنیداری به کارگردان «رولینگ» می‌گویند به عنوان نشانه‌ای از اینکه ضبط شروع شده و یک صحنه آماده شروع است.

  • شات لیست (Shot List):

لیستی از شات‌هایی که کارگردان می‌خواهد فیلمبرداری کند که بر اساس زوایای دوربین، فواصل کانونی مختلف، کلوزآپ‌ها، شات‌های واید و غیره تقسیم‌بندی شده است.

  • استیک (Sticks):

یک اصطلاح عامیانه برای سه‌پایه‌ها یا پایه‌های نور.

  • دیوار چهارم (The Fourth Wall):

دیوار چهارم به عنوان فضای بین بازیگران روی صفحه و مخاطب تعریف می‌شود. شکستن دیوار چهارم زمانی است که یک شخصیت روی صفحه مستقیماً با مخاطب صحبت می‌کند.

  • تیلت (Tilt):

یک حرکت دوربین به سمت بالا یا پایین.

  • چرخیدن (Turning Around):

فیلمبرداری از جهت مخالف، که معمولاً نیاز به تغییر موقعیت دوربین و حتی نورپردازی دارد.

  • ویدیئو ویلیج (Video Village):

مکانی برای مشتریان و تهیه‌کنندگان یا مدیران استودیو، با مانیتورهایی برای مشاهده فیلمبرداری.

  • والا (Walla):

صدای پس‌زمینه‌ای که توسط سیاهی‌لشکرها با داشتن مکالمات ایجاد می‌شود، که به عنوان «ریواس» (rhubarb) نیز شناخته می‌شود.

  • صدای وحشی (Wild Sound):

صدای وحشی، یا صدای طبیعی (مخفف natural)، صدای محیطی یک مکان است. گرفتن صدای وحشی به ضبط صدای محیطی یک صحنه بدون ویدیو اشاره دارد. این همچنین می‌تواند به صدای اتاق اشاره داشته باشد، که ضبط صدای محیط یک ست بدون دیالوگ برای تکرار آن شرایط صوتی در تدوین است.

  • رپ (Wrap):

پایان فیلمبرداری، چه برای آن روز و چه به طور کامل. بازیگران نیز می‌توانند رپ شوند، در حالی که فیلمبرداری برای دیگران ادامه دارد.

faveicon mahsign

به مهساین خوش آمدید

لطفا جهت اطلاع از آخرین رخداد های مهساین لطفا هویت خود را با شماره موبایل احراز کنید.